غبرستان حیوانات خانگی

نویسنده: استیفن کینگ

مترجم: افسانه محمدی‌شاهرخ

ناشر: کتابسرای میردشتی

نوبت چاپ: چاپ پنجم – 1401

تعداد  صفحه: 560 صفحه

خصوصیات ظاهری: قطع رقعی | جلد شومیز | کاغذ تحریر

شابک: 9786227546187

کد محصول 52730 دسته‌بندی برچسب‌ها ,
این کتاب را با دیگران به اشتراک بگذارید
رمان «غبرستان حیوانات خانگی» تألیف استیفن کینگ است که با ترجمه‌ی افسانه محمدی‌شاهرخ به چاپ رسیده. در معرفی کتاب آمده است: «دکتر لوئیس کرید به همراه خانواده‌اش به خانه‌ای در خارج از شهر نقل مکان می‌کند. در همسایگی این خانه، جود کرندال زندگی می‌کند که رابطه‌ی دوستی نزدیکی با لوئیس برقرار می‌کند. کمی دورتر از این خانه، قبرستانی وجود دارد که نام آن، بر اثر اشتباه املایی بچه‌ها، «غبرستان حیوانات خانگی» گذاشته شده است. بچه‌های آن منطقه حیوانات خانگی خود را در این قبرستان دفن می‌کنند. در روز جشن شکرگزاری، زمانی که خانواده‌ی لوئیس در شیکاگو هستند، گربه‌ی آیلی، دختر لوئیس در جاده‌ی کنار خانه تصادف می‌کند. جود، لوئیس را همراه با خود به قبرستانی عجیب در پشت «غبرستان حیوانات خانگی» می‌برد تا گربه را در آنجا به خاک بسپارد. روز بعد، گربه به خانه باز می‌گردد… زنده است اما انگار چیزی مرده درونش وجود دارد… بوی مرگ می‌دهد. اتفاقات ترسناک دیگری هم در راه است. دخالت در کار مرگ عواقبی دارد… «غبرستان حیوانات خانگی» رمانی مهیج از نوشته‌های استیفن کینگ است. این کتاب در سال ۱۹۸۶ نامزد دریافت بهترین رمان تخیلی جهان شد و بعدها، دو فیلم بر اساس این کتاب ساخته شد.»

گزیده‌ای از کتاب:

«راشل ناگهان گریه‌ی خود را متوقف کرد. بلند شد. «این همون…» لوئیس گفت «خودشه.» احساس دلشوره داشت. نه، می‌ترسید. در واقع وحشت کرده بود. او دوازده سال از زندگی‌شان را برای این خانه گرو گذاشته بود؛ تا وقتی آیلین هفده‌ساله می‌شد، نتیجه‌ی آن را نمی‌دیدند. آب دهانش را قورت داد. «نظرت چیه؟» راشل گفت «به نظرم قشنگه.» و این بار سنگین را از روی شانه و ذهنش برداشت. می‌توانست ببیند که راشل شوخی نمی‌کند؛ در حالی که در راه آسفالته‌ی منتهی به انباری می‌رفتند، در نگاهش پیدا بود. چشمانش پنجره‌های خالی را نظاره می‌کرد، ذهنش به دنبال مسائلی مثل پرده‌ها و پارچه‌ی مشمایی برای گنجه‌ها و خدا می‌داند چه چیزهای دیگری بود. آیلی از صندلی عقب گفت «بابایی؟» او هم گریه نمی‌کرد. حتی برایان هم گریه و زاری اش را متوقف کرده بود. لوئیس سکوت را مزه مزه کرد. «بله عزیزم؟» در آینه‌ی عقب می‌دید که در زیر موهای بلوند تیره، چشمان قهوه‌ای رنگ او هم خانه، چمنزار، سقف خانه دیگری که در دوردست‌ها در سمت چپ قرار داشت و زمین بزرگی را که تا جنگل کشیده شده بود، بررسی می‌کرد. «این جا خونه ست؟» پاسخ داد «قراره که خونه مون بشه».» رمان «غبرستان حیوانات خانگی» در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده و در اختیار علاقمندان به رمان و داستان‌های مهیج قرار گرفته است.

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

مشاهده و دانلود بخشی از کتاب

کامیابی و ناکامی در ازدواج

مشاهده و دانلود بخشی از کتاب

کامیابی و ناکامی در ازدواج

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

آواتار موبایل
Main Menu x