بوی خوش یاس‌های امین‌الدوله و داستان‌های دیگر

نویسنده: جمال میرصادقی

ناشر: کتابسرای میردشتی

نوبت چاپ: چاپ اول – ۱۳۹۸

تعداد  صفحه: ۱۳۶ صفحه

خصوصیات ظاهری: قطع رقعی | جلد شومیز | کاغذ تحریر

شابک: 9786229910498

کد محصول 43013 دسته‌بندی برچسب‌ها ,
این کتاب را با دیگران به اشتراک بگذارید
کتاب «بوی خوش یاس‌های امین‌الدوله و داستان‌های دیگر» تألیف جمال میرصادقی است.

گزیده‌ای از کتاب

«هر بار که به خانه‌ی آن‌ها می‌رفت، هیجان‌زده بود، سه بار در هفته. گلی را برای کنکور آماده می‌کرد. بعد از درس می‌ماند، با هم حرف می‌زدند  گاهی با هم سینما می‌رفتند. لحظه‌های شیرینی بود. وقتی به خانه برمی‌گشت، همه فکر و ذهنش متوجه او بود، گاه خوابش را می‌دید، یاد و خیالش پر شده بود از صحبت‌های او، خنده‌های او، شیرینی حضور او. زود راه افتاد. توی خانه دلش آرام نمی‌گرفت. باز هیجان او را گرفته بود. از خانه زد بیرون و پیاده راه افتاد. از کوچه به کوچه‌ی دیگر رفت. عطر گل امین‌الدوله مشامش را پر کرد. دست دراز کرد و چند شاخه‌ی پُر گل چید. چه عطری داشت، بوی خوشش کوچه را برداشته بود. به خیابان که رسید، سروصداها گوشش را پر کرد. «نوبر بهار دارم، چغاله بادام.» قند و عسل دارم لبو.» «ببرین… ببرین… مالمو حراج کردم.»»   کتاب «بوی خوش یاس‌های امین‌الدوله و داستان‌های دیگر» در انتشارات کتابسرای میردشتی به چاپ رسیده است و اگر به داستان کوتاه و رمان علاقه دارید، نثر ساده و داستان‌های شورانگیز این کتاب قطعاً باب طبعتان خواهد بود.

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

مشاهده و دانلود بخشی از کتاب

راهنمای تربیت فرزندانی راست‌گو

مشاهده و دانلود بخشی از کتاب

راهنمای تربیت فرزندانی راست‌گو

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟​

دیگر آثار جمال میرصادقی

پیرمرد نگاری را چاق می‌کرد و به دهان او می‌گذاشت و لب‌های سیاه جگری‌اش روی هم می‌جنبید و سوت و صدا بیرون می‌داد. «نکن جوون… پشیمون می شی.. نکن جوون…» یک‌وری روی گلیم نخ‌مایی افتاده بود و مک می‌زد. آن طرف‌تر خشایار دود با ولع فرو می‌داد. ساقی‌اش، پیرمرد دیگری بود. دورتر از آن‌ها، زن‌ها جوان سفیدرو و خوش چشم و ابرویی به پهلو خوابیده بود و مرد جوان زردنبویی نگاری را به دهان او گذاشته بود.

بیشتر بخوانید…

آواتار موبایل
Main Menu x