عناوین موضوعی کتاب‌ها
عناوین موضوعی کتاب‌ها

جستجوی کتاب‌ها

زبان نوشتاری کتاب

۴۶ داستان عاشقانه

نویسنده: بَری ایوا

مترجم: ماندانا قهرمانلو

ناشر: کتابسرای میردشتی

نوبت چاپ: چاپ اول – 1399

تعداد  صفحه: ۲۳۸صفحه

خصوصیات ظاهری: قطع رقعی | جلد شومیز | کاغذ تحریر

شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۰۹۹۹۶۶

این کتاب را با دیگران به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
Facebook
اشتراک گذاری در twitter
Twitter
اشتراک گذاری در linkedin
LinkedIn
اشتراک گذاری در pinterest
Pinterest
این کتاب را با دیگران به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
Facebook
اشتراک گذاری در twitter
Twitter
اشتراک گذاری در linkedin
LinkedIn
اشتراک گذاری در pinterest
Pinterest
«کتاب ۴۶ داستان عاشقانه» تألیف بری ایوا و با ترجمه ماندانا قهرمانلو به چاپ رسیده. در معرفی کتاب آمده است: «بَری ایوا داستان‌های تکان‌دهنده و احساساتی اش را با واژگانی بر‌خاسته از ژرفنای قلب نگاشته. پس از خواندن هر یک از داستان‌های عاشقانه بری ایوا احساس هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها به انسان دست می‌دهد؛ طوری که گویی مشابه چنین اتفاقاتی را ما خود نیز تجربه کرده‌ایم. یکی از اشاره‌های او تاکید بر روی این مطلب است که فرشته‌ها همواره در قالب موجوداتی خارق‌العاده ظاهر نمی‌شوند، و هر انسانی می‌تواند، نقش فرشته‌ای را برای فردی دیگر ایفا کند. این کتاب شامل اشتباهات عشق، اشک‌های درد و رنج، گرما و لطافت و لحظه‌هایی‌ست که به ظاهر دنیا از حرکت باز ایستاده؛ کودکانی که پس از مدت‌ها دوری، در بزرگسالی به یک‌دیگر می‌رسند، و شعله‌ی عشق شان گُر می‌گیرد. پس از خواندن داستان‌های این کتاب این نکته در ذهن انسان تکرار می‌شود که هیچ گاه برای عاشق‌شدن و آغاز رابطه‌ی عاشقانه دیر نیست؛ عشق، پیر و جوان نمی شناسد. به قول معروف «آدم باید دلش زنده باشد» و «هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق». عشق جادویی خارق‌العاده است. به اعتقاد بَری عشق آن‌قدر زیباست که حتی اگر به دل‌شکستگی نیز بیانجامد، باز هم ارزش بارها و بارها تجربه را دارد.»

گزیده‌ای از کتاب:

«روزی بهاری بود و نسیم ملایمی می‌وزید. امواج کوچکی کف‌آلود به کناره‌ی لنگرگاه برخورد می‌کرد. گویی کلی دختربچه زیر دامنی‌های سفید‌رنگ‌شان را بر روی آب‌های آبی‌رنگ دریا تکان می‌دادند. آن مرد وظیفه‌اش را به خاطر آورد. قایق هرگز خودبه‌خد آماده‌ی رفتن نمی‌شد. او وسایلش را مرتب کرد، جلیقه‌های نجات را بررسی کرد و ریسمان و تسمه ها و قره‌قرها را نیز امتحان کرد. پس از آن نیز مخزن‌های آب و سوخت را پر کرد. ظاهرا همه‌چیز آماده شده‌بود. او برنامه سفرش را نوشته و به مسئول بندرگاه تحویل داده بود. قرار بود که با قایق ساحل را دور بزند و به قسمت‌های بالایی رودخانه‌ی اِیون برود. مدت‌ها پیش این تصمیم را گرفته بود. برای آخرین‌بار نگاهی به امواج کوچک رقصان انداخت  سفرش را آغاز کرد و به آرامی از بندر دور شد.» «کتاب ۴۶ داستان عاشقانه» در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده و در اختیار علاقمندان به حوزه‌ی رمان و ادبیات خارجی قرار گرفته است.

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

مشاهده و دانلود بخشی از کتاب

۴۶ داستان عاشقانه

مشاهده و دانلود بخشی از کتاب

۴۶ داستان عاشقانه

می‌خواهید این کتاب را بخوانید؟

شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید
آواتار موبایل
Main Menu x